بنای شکسته یا جز آن را مرمت کردن: ویرانه را چه فرش به ازنور آفتاب تعمیر دل بساغر چون آفتاب کن. صائب (از آنندراج). خضر وقتی گو که تعمیر خراب ما کند زان که گنجی هست پنهان در ته دیوار ما. نظیری (ایضاً). و رجوع به تعمیر و مادۀ بعد شود
بنای شکسته یا جز آن را مرمت کردن: ویرانه را چه فرش به ازنور آفتاب تعمیر دل بساغر چون آفتاب کن. صائب (از آنندراج). خضر وقتی گو که تعمیر خراب ما کند زان که گنجی هست پنهان در ته دیوار ما. نظیری (ایضاً). و رجوع به تعمیر و مادۀ بعد شود
بیان کردن به عبارت دیگر که واضح تر باشد. (از ناظم الاطباء). تأویل و تفسیر و شرح و بیان، بیان کردن خواب. تفسیر کردن خواب. شرح رؤیا و خواب و خبر دادن از مراد آن: خیال دولت تو هرکه بیند اندر خواب معبرش همه نیک اختری کند تعبیر. امیرمعزی (از آنندراج). در خواب شوم روی تو تصویر کنم بیدار شوم وصل تو تعبیر کنم. خاقانی. گر ندانید که تعبیر کنید آتش و آب رمز تعبیر ز آیات و سور بگشائید. خاقانی. هرکه سر زلف تو در خواب دید کافریش زلف تو تعبیر کرد. عطار. با دل بی خبر اظهار ندامت ز گناه همچو خوابی است که در خواب کنی تعبیرش. صائب (از آنندراج). من یکی خواب پریشانم ولی ناگفتنی جز خموشی کس نمی یابم که تعبیرم کند. منیر (از آنندراج)
بیان کردن به عبارت دیگر که واضح تر باشد. (از ناظم الاطباء). تأویل و تفسیر و شرح و بیان، بیان کردن خواب. تفسیر کردن خواب. شرح رؤیا و خواب و خبر دادن از مراد آن: خیال دولت تو هرکه بیند اندر خواب معبرش همه نیک اختری کند تعبیر. امیرمعزی (از آنندراج). در خواب شوم روی تو تصویر کنم بیدار شوم وصل تو تعبیر کنم. خاقانی. گر ندانید که تعبیر کنید آتش و آب رمز تعبیر ز آیات و سور بگشائید. خاقانی. هرکه سر زلف تو در خواب دید کافریش زلف تو تعبیر کرد. عطار. با دل بی خبر اظهار ندامت ز گناه همچو خوابی است که در خواب کنی تعبیرش. صائب (از آنندراج). من یکی خواب پریشانم ولی ناگفتنی جز خموشی کس نمی یابم که تعبیرم کند. منیر (از آنندراج)